رد کردن لینک ها

شهرزاد

شهرزاد دختر جمشید و تنها فرزند اوست. شهرزاد در کودکی مادرش را از دست داده و اکنون تنها بانوی قصر است. او نماینده مردم و دارای بخشی از فره‌ی جمشید، و حضورش در قصر نشانه‌ای از استقامت مردم جمکرد در مقابل ضحاک است. شهرزاد دوتار می‌نوازد. صدای ساز او به قصر آرامش می‌دهد و همین روح است که نور دوران طلایی جمشید را در قصر روشن نگاه داشته. هرچند ضحاک عاشق اوست اما دل شهرزاد برای پدرش، کشور و مردم ستم‌دیده‌ی جمکرد می‌تپد و هیچ‌گاه‌ به ضحاک روی خوش نشان نمی‌دهد.

آفریدون

آفریدون فرزند فرانک و آبتین است که هر دو به خاطر ستم ضحاک جان داده‌اند. آفریدون که از دست نیروهای ضحاک جان سالم به در برده، در دیر البرز، زیر نظر شهراسب بزرگ و کاوه‌ی آهنگر بزرگ می‌شود و تعلیم می‌بیند. آفریدون با اندیشه‌ی گرفتن انتقام و خونخواهی پدر و مادرش بزرگ می‌شود، غافل از آن‌که برای پیروزی درمقابل ضحاک، ابتدا باید بر تاریکی‌های درون خود پیروز شود.

ضحاک

ضحاک فرزند مرداس و متحد جمشید است. او که همواره در طمع تصرف تاج و تخت پدرش بوده، او را به قتل رسانده و خود حاکم مردیسگرد شده است. طمع ضحاک پایانی ندارد. او به نیابت از پدرش بر تخت جمشید نشسته‌ تا حاکم مطلق جمکرد شود. ضحاک روح آرامی ندارد و نجوای اهریمن همواره به سراغش می‌آید و روحش را می‌آزارد. اما این تنها نقطه‌ي تاریک وجود اوست. ضحاک عاشق شهرزاد دختر جمشید است. ضحاک از درون به دو تکه تقسیم شده است؛ آیا او در مقابل تاریکی‌های درون خود تسلیم می‌شود یا در پایان می‌تواند بر آن‌ها غلبه کند و روح خود و جان مردم جمکرد را نجات دهد؟!

ارشیا

ارشیا، وزیر مرموز جمشید، همواره در کنار او بود و به‌عنوان مورداعتمادترین یاور جمشید در قصر خدمت می‌کرد. اما ارشیا رازی دارد که نیمه‌ای از وجودش را تاریک می‌کند. ارشیا می‌خواهد همیار مردم جمکرد باشد، اما دِینی دارد که باید ادا شود.

کاوه

کاوه در جوانی در جنگ‌های جمشید در مقابل اهریمن حضور داشته. او زمانی از جنگ بازمی‌گردد که همسرش جان داده و او را با هشت پسرش تنها گذاشته است. بعد از این اتفاق، کاوه تصمیم می‌گیرد تنها به آهنگری بپردازد و فرزندانش را از میدان‌های نبرد دور نگاه دارد. اما هفت پسر او که برای کار به کارگاه‌های ضحاک رفته بودند قربانی ستم ضحاک شده و جان می‌بازند. کاوه که این بی‌عدالتی را تاب نمی‌آورد به البرز می‌رود و سپاهی از مردم معترض را در مقابل ضحاک گرد هم می‌آورد.

شهرزاد

شهرزاد دختر جمشید و تنها فرزند اوست. شهرزاد در کودکی مادرش را از دست داده و اکنون تنها بانوی قصر است. او نماینده مردم و دارای بخشی از فره‌ی جمشید، و حضورش در قصر نشانه‌ای از استقامت مردم جمکرد در مقابل ضحاک است. شهرزاد دوتار می‌نوازد. صدای ساز او به قصر آرامش می‌دهد و همین روح است که نور دوران طلایی جمشید را در قصر روشن نگاه داشته. هرچند ضحاک عاشق اوست اما دل شهرزاد برای پدرش، کشور و مردم ستم‌دیده‌ی جمکرد می‌تپد و هیچ‌گاه‌ به ضحاک روی خوش نشان نمی‌دهد.

آفریدون

آفریدون فرزند فرانک و آبتین است که هر دو به خاطر ستم ضحاک جان داده‌اند. آفریدون که از دست نیروهای ضحاک جان سالم به در برده، در دیر البرز، زیر نظر شهراسب بزرگ و کاوه‌ی آهنگر بزرگ می‌شود و تعلیم می‌بیند. آفریدون با اندیشه‌ی گرفتن انتقام و خونخواهی پدر و مادرش بزرگ می‌شود، غافل از آن‌که برای پیروزی درمقابل ضحاک، ابتدا باید بر تاریکی‌های درون خود پیروز شود.

ضحاک

ضحاک فرزند مرداس و متحد جمشید است. او که همواره در طمع تصرف تاج و تخت پدرش بوده، او را به قتل رسانده و خود حاکم مردیسگرد شده است. طمع ضحاک پایانی ندارد. او به نیابت از پدرش بر تخت جمشید نشسته‌ تا حاکم مطلق جمکرد شود. ضحاک روح آرامی ندارد و نجوای اهریمن همواره به سراغش می‌آید و روحش را می‌آزارد. اما این تنها نقطه‌ي تاریک وجود اوست. ضحاک عاشق شهرزاد دختر جمشید است. ضحاک از درون به دو تکه تقسیم شده است؛ آیا او در مقابل تاریکی‌های درون خود تسلیم می‌شود یا در پایان می‌تواند بر آن‌ها غلبه کند و روح خود و جان مردم جمکرد را نجات دهد؟!

ارشیا

ارشیا، وزیر مرموز جمشید، همواره در کنار او بود و به‌عنوان مورداعتمادترین یاور جمشید در قصر خدمت می‌کرد. اما ارشیا رازی دارد که نیمه‌ای از وجودش را تاریک می‌کند. ارشیا می‌خواهد همیار مردم جمکرد باشد، اما دِینی دارد که باید ادا شود.

کاوه

کاوه در جوانی در جنگ‌های جمشید در مقابل اهریمن حضور داشته. او زمانی از جنگ بازمی‌گردد که همسرش جان داده و او را با هشت پسرش تنها گذاشته است. بعد از این اتفاق، کاوه تصمیم می‌گیرد تنها به آهنگری بپردازد و فرزندانش را از میدان‌های نبرد دور نگاه دارد. اما هفت پسر او که برای کار به کارگاه‌های ضحاک رفته بودند قربانی ستم ضحاک شده و جان می‌بازند. کاوه که این بی‌عدالتی را تاب نمی‌آورد به البرز می‌رود و سپاهی از مردم معترض را در مقابل ضحاک گرد هم می‌آورد.