خلاصه داستان
در دورانی که سایه اهریمن بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فر خود در مقابل سپاهیان اهریمن صفآرایی میکند، به خواست یزدان جمشید بر اهریمنیان ظفر مییابد و دستور میدهد تا دژی مستحکم برای حفاظت از سرزمینهایش بنا شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از ظفر خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فر و فراست جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه باز نمیگردد. اما در گر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» در آغوش کشاورز زاده ای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند. در همین حال خبر میرسد که مرداس مرده است و فرزندش «ضحاک» به نیابت از وی برای به عهده گرفتن زمام تاج و تخت جمشید به جمکرد میآید .
خلاصه داستان
در دورانی که سایه اهریمن بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فر خود در مقابل سپاهیان اهریمن صفآرایی میکند، به خواست یزدان جمشید بر اهریمنیان ظفر مییابد و دستور میدهد تا دژی مستحکم برای حفاظت از سرزمینهایش بنا شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از ظفر خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فر و فراست جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه باز نمیگردد. اما در گر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» در آغوش کشاورز زاده ای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند. در همین حال خبر میرسد که مرداس مرده است و فرزندش «ضحاک» به نیابت از وی برای به عهده گرفتن زمام تاج و تخت جمشید به جمکرد میآید .